«دچار پارگی کلیه شدم»؛ روایتها از خشونت گشت ارشاد در «جنگ علیه زنان»
محسن برهانی، حقوقدان در ایکس نوشت: «یک سال اقدامات غیرقانونی و غیر شرعی پلمب و توقیف و ممنوعیت از ورود و... اگر تاثیر داشت، دیگر چرا طرح نور و بازگشت گشت ارشاد و اردوکشی خیابانی را دوباره راه انداختند؟ نگاه پادگانی به عرصه اجتماعی، جواب نداد و جواب نخواهد داد و طرح نور زورتان از پیش شکست خورده است.»
من داد میزدم و آنها من را روی زمین میکشیدند. یک صدایی از پشت سرم آمد و بعد کمر و پهلویم درد گرفت. سرم سوت کشید و افتادم و وسایلم روی زمین پخش شد.»
تلاش هزاران آواره فلسطینی برای بازگشت به شمال غزه همزمان با بمباران جنگندههای اسرائیل
راستیآزمایی: ایران از چه موشکهایی در حمله به اسرائیل استفاده کرد؟
شكراً لاشتراكك، ستصل آخر المقالات قريباً إلى بريدك الإلكتروني
إن كنت من أصحاب المصانع وتبحث عن شركه متخصصة فى بيع و تجارة مستلزمات الملابس فلا تتردد فى التواصل مع شركتنا للحصول على افضل انواع المستلزمات و الأكسسوارات الخاصة بتصنيع الملابس بمختلف انواعها ، حيث يوجد لدينا اجود الانواع بافضل الاسعار المناسبة لجميع العملاء وأصحاب المصانع ،
★: جودة سيئة للغاية من الخدمات والمنتجات المقدمة ★★: جودة سيئة من الخدمات والمنتجات المقدمة ★★★: جودة معتدلة للخدمات والمنتجات المقدمة
تقدم شركه رفعت نور الدين للمستلزمات أفضل انواع المستلزمات عالية الجودة المستوردة من الخارج ، حيث يوجد لدينا كافة احتياجات المصانع من المستلزمات والإكسسوارات للملابس بمختلف أنواعها سواء كانت الملابس الحريمي والملابس الرجالى وملابس الأطفال ، حيث تعد محلات رفعت نور الدين من أشهر المحلات التجارية التى توفر جميع أنواع المستلزمات وإكسسوارات الملابس للبيع بسعر الجملة بمصر ،
صنم میگوید حدود ۳۰ نفر با او در کلانتری به خاطر حجاب بودند. او گفت: «یک دختر دبیرستانی هم بود، با روپوش مدرسه و موهای فر. گریه میکرد.
صنم به پرداخت ۳ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شد و به او گفته شد که در صورت تکرار به حبس و ممنوعالخروجی محکوم میشود، انقر هنا اما میگوید: «امکان ندارد دوباره روسری سرم کنم.»
رتبه نخست را در این باره، فوران شش ماهه کوه فاگرادالسفیان در سال ۲۰۲۱ میلادی دارد.
ایران یک کشتی «مرتبط با اسرائیل» را در نزدیکی تنگه هرمز توقیف کرد
بغلش کردم و با او حرف زدم. مرد لباسشخصی صدایش زد. گفت امضا کن برو، تو دادسرایی نیستی. دختر برگه را نگاه کرد و گریهاش شدت گرفت. گفت امضا ندارم، اگر خط بکشم کافی است؟»
صنم گفت: «شب در بیمارستان از درد به خودم میپیچیدم. دکتر گفت کلیهات پاره شده است. خندهام گرفت. دکتر گفت خوب است که همچنان میخندی. گفتم خندهام از این است که یه روز عادی در شهر خودت خانه رو ترک میکنی.